متن کامل شعر تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی از مولانا

دراین نوشته یکی از اشعار مولانا از دیوان شمس را انتخاب کرده ایم. شعر تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی یک شعر عاشقانه و کمی طعنه آمیز است که خواندن آن خالی از لطف نیست. در ادامه متن کامل شعر تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی را ملاحظه خواهید نمود. از همین بیت ابتدایی مشخص است که مولانا از معشوق خود گله مند است و این گله و شکایت را به شکل زیبایی بیان می کند:

تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی

نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی

متن کامل شعر تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی

تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی

نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی

جان منی و یار من دولت پایدار من

باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی

یا جهت ستیز من یا جهت گریز من

وقت نبات ریز من وعده و امتحان دهی

عود که جود می‌کند بهر تو دود می‌کند

شیر سجود می‌کند چون به سگ استخوان دهی

برگذرم ز نه فلک گر گذری به کوی من

پای نهم بر آسمان گر به سرم امان دهی

عقل و خرد فقیر تو پرورشش ز شیر تو

چون نشود ز تیر تو آنک بدو کمان دهی

در دو جهان بننگرد آنک بدو تو بنگری

خسرو خسروان شود گر به گدا تو نان دهی

جمله تن شکر شود هر که بدو شکر دهی

لقمه کند دو کون را آنک تواش دهان دهی

گشتم جمله شهرها نیست شکر مگر تو را

با تو مکیس چون کنم گر تو شکر گران دهی

 گه بکشی گران دهی گه همه رایگان دهی

یک نفسی چنین دهی یک نفسی چنان دهی

مفخر مهر و مشتری در تبریز شمس دین

زنده شود دل قمر گر به قمر قران دهی