-
۱۱۳۶۹
متن کامل شعر عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو که غزل شماره 2162 از دیوان شمس مولوی می باشد را در ادامه تقدیمتان خواهیم کرد. امیدواریم از خواندن شعر زیبای عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو لذت ببرید.
وزن غزل : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن می باشد.
بعد از خواندن متن شعر عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو معنی شعر عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو را نیز به صورت مختصر توضیح خواهیم داد.
متن کامل شعر عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو
دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو
من آن دیوانه بندم که دیوان را همیبندم
زبان مرغ میدانم سلیمانم به جان تو
نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من
نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو
چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم
چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو
گر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم
وگر یک دم زدم بیتو پشیمانم به جان تو
اگر بیتو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم
وگر بیتو به گلزارم به زندانم به جان تو
سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت
عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو
درون صومعه و مسجد تویی مقصودم ای مرشد
به هر سو رو بگردانی بگردانم به جان تو
سخن با عشق میگویم که او شیر و من آهویم
چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو
ایا منکر درون جان مکن انکارها پنهان
که سر سرنبشتت را فروخوانم به جان تو
چه خویشی کرد آن بیچون عجب با این دل پرخون
که ببریدهست آن خویشی ز خویشانم به جان تو
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو
ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شبخیزی
مثال ذره گردان پریشانم به جان تو
تفسیر شعر عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو
عمارت کن مرا آخر که ویران به جان تو یعنی چه؟
بیت اصلی و معروف این شعر به حال خراب شاعر اشاره دارد. مولانا خودش را به عمارتی تشبیه کرده که ویران شده و تنها معشوق می تواند این عمارت ویران را آباد کند.
برچسب ها:
اشعار مولانا
,
مولانا
,